گفتار اول: فواید و اهداف ازدواج

 سلامت عاطفی و روانی

انسان در مرحله جوانی هر قدر در فضای محبت‌آمیز و در آغوش پرمهر والدین مهربان و دلسوز بزرگ ‌شده باشد و خواهر، برادر و دوستان صمیمی و بامحبت داشته باشد، باز هم نیاز به فرد دیگری را در کنار خود احساس می‌کند تا حرف‌های دلش را راحت به او بگوید و محبتش را به او ابراز کند. البته این نیاز را به جنس مخالف بیشتر در خود احساس می‌کند و در این میان هیچ عملی نمی‌تواند مانند ازدواج به این نیاز حقیقی و مهم پاسخ دهد.

برآوردن نیازهای عاطفی، مهم‌ترین کارکردی است که تداوم و استحکام خانواده را تضمین می‌کند. ارضای عاطفی در محیط‌های مختلف دیگر نیز کم ‌و بیش یافت می‌شود، اما رضایت‌بخش‌ترین روابط شخصی افراد در خانواده و با همسران، شکل می‌گیرد. افراد، امنیت جسمی و روحی خود را در خانواده جستجو می‌کنند و خانه را پناهگاهی برای دوری از کشمکش‌ها و ناهنجاری‌های دنیای بیرون می‌دانند. بسیاری از کسانی که به دلیل نیافتن امنیت و خشنودی لازم، به طلاق روی می‌آورند، بار دیگر برای دستیابی به آن، خانواده جدیدی بنا می‌کنند.[1]

 آرامش

یکی از اسرار عجیب خلقت و قوانین حاکم بر نظام آفرینش، قانون زوجیت است که در قرآن کریم نیز به‌ وضوح به آن اشاره‌ شده است.[2] انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست. بر این اساس همه مردان و زنان به نحوی آفریده‌ شده‌اند که به جنس مخالف خود گرایش دارند و به گونه‌ای در پی رسیدن به او هستند و تا به این هدف دست پیدا نکنند، آرام و قرار ندارند.

بنابراین مهم‌ترین هدف ازدواج دستیابی به نیمه گمشده خود و رسیدن به آرامش است. آرامش نوری ملکوتی است که خدای متعال بر دل مؤمنین نازل می‌کند و ترس، اضطراب و شتاب‌زدگی از دل آنها می‌رود و سبب افزایش ایمان آنها می‌شود.

نیاز طبیعی انسان به ازدواج مانند نیاز بدن به آب و غذاست، همان‌طور که برای رفع تشنگی و گرسنگی به ‌طور طبیعی باید از آب و غذا استفاده کرد، اگر کسی با تحمل رنج و مشقت برخلاف طبیعت و آفرینش حرکت کند، سرانجام مجبور به تسلیم می‌شود یا اینکه خود را از بین می‌برد. درباره نیاز به ازدواج نیز اگر برخلاف تکوین و آفرینش رفتار شود، منجر به بیماری‌های جسمی، روحی و روانی می‌شود.

آرامش و آسودگی حاصل از ازدواج تا حدی با اهمیت است که خداوند تبارک ‌و تعالی آن را یکی از نشانه‌های بزرگی خویش معرفی کرده است و می‌فرماید: «و از نشانه‏هاى او اینكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‏هایى است براى گروهى كه تفكر مى‏كنند».[3]

در این آیه مودت و رحمتی که خداوند بین مرد و زن برقرار کرده است، منشأ گرایش مرد به زن و به آرامش رسیدن مرد در سایه انس به زن است. این مودت الهی و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزی نر به ماده است که در حیوانات هم وجود دارد.

در واقع می‌توان گفت در میان انسان‌ها، نزدیک‌ترین رابطه عاطفی، میان زن و شوهر برقرار می‌شود و همین رابطه در کاهش نگرانی‌ها، اضطراب‌ها و آشفتگی‌ها نقش اساسی دارد، به‌ طوری ‌که خانواده منبع مهمی برای تأمین حمایت روانی و عملی در مقابله با تنش شناخته ‌شده است.[4]

توجه بیشتر به آیه شریفه نشان می‌دهد که ازدواج تنها به‌ منظور ارضای نیازهای جنسی نیست و روابط زن و شوهر از مرحله کامجویی و لذت جنسی فراتر و عاملی برای رهایی فرد از تنهایی، تسکین خاطر، دوستی و صمیمیت و ارائه مهر و محبت است و در مجموع راهی است برای رسیدن به کمال، آرامش و آسایش. مبارزه با این نیاز طبیعی و تکوینی، جز بدبختی و فساد نتیجه دیگری نخواهد داشت.

تنهایی و تنها زندگی کردن، انسان را در دریایی از خیالات، اوهام، افکار غیرمنطقی و بیماری‌های اخلاقی و روانی فرو می‌برد و مشکلات گوناگونی را برای انسان به وجود می‌آورد.

ازدواج عامل مهمی در برقراری دوستی زن و شوهر و ابراز مهر و محبت به یکدیگر است. تعادل روان میان همسران با محبت تأمین می‌شود. اثرات محبت و تبدیل آن به عشق و همبستگی عمیق روانی و عاطفی، پیوند همسری را محکم و فضای خانواده را به فضای گرم و صمیمی و رشد دهنده تبدیل می‌کند.

ازدواج به زندگی زن و مرد جهت می‌دهد و مرد و زن مضطرب را آرام می‌سازد.

در جامعه امروز با وجود این همه عوامل مخل آرامش، مانند دشمنی‌ها، پریشانی‌ها و تنهایی‌ها، ازدواج می‌تواند آرامش عمیقی را به انسان هدیه دهد.

ازدواج عامل مهمی در ایجاد آرامش و سکون و برقراری تعادل وجودی انسان است. فرد با قرار گرفتن در کنار همسر، به انس و آرامش می‌رسد و این سکونت و آرامش نه یک امر مجازی و قراردادی است، بلکه امری حقیقی و فطری است که بر حسب خلقت ما طراحی ‌شده است.

آرامش شرطی ضروری برای تمام فعالیت‌های انسان است که بدون آن نمی‌توان به اهداف عالی رسید و این آرامش صرفاً ناشی از آرامش جنسی نیست، بلکه جنبه روحی نیز دارد؛ بنابراین داشتن سنخیت روحی، از شرایط رسیدن به آرامش است.

خانواده برترین بستر آرامش‌گری متقابل زن و شوهرهاست. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه، انسان را فرامی‌گیرد و ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز می‌تواند این احساس را از بین ببرد و او را به آرامش روحی برساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار و احساس ارزشمند بودن می‌انجامد.

ازدواج‌هایی که با معیارهای درست و از روی آگاهی صورت گیرد، باعث تکامل، سلامتی، آرامش، امنیت فکری و سعادت زوجین که هدف نهایی هر ازدواجی می‌تواند باشد، می‌شود. زمانی که ازدواج با معیارهای اشتباه و از روی ناآگاهی صورت پذیرد، طرفین ناخواسته دچار انواع مسائل و مشکلات می‌شوند و به‌ناچار زمان، انرژی و امکانات خود را صرف رفع مشکلات می‌کنند. به عبارت ساده، وقتی بین باورها، اولویت‌ها و اندیشه‌ها، هدف‌ها و عقاید زن و مرد، هماهنگی وجود نداشته باشد و درک و فهم مشترک بین آنان نباشد، زندگی مشترک در مسیر تعارض‌ها، تهاجم‌ها، سوءتفاهم‌ها و بی‌اعتنایی‌ها قرار می‌گیرد و هر دو طرف، دچار عواقب و نتایج منفی فراوان می‌شوند و زندگی‌شان، به میدان جنگ تبدیل می‌شود. آنان در اضطراب و نگرانی دائمی قرار می‌گیرند و روحیه‌ای منفی و مأیوس بر آنان حاکم می‌‌شود.

دوستی زن و شوهر برخلاف سایر دوستی‌ها و محبت‌ها محدود نیست؛ زیرا این دو نفر تشکیل‌دهنده یک واحد و دارای هدف مشترک هستند و بیش از هر فرد دیگری به یکدیگر نیازمندند.

ازدواج دختر و پسری که سرشت و فطرت متفاوتی دارند، این زمینه را فراهم می‌کند که با قرار گرفتن در کنار هم و گفتگو با یکدیگر، تخلیه روانی شوند و از اختلالات روانی و افسردگی زندگی مجردی در امان بمانند.[5]

علاوه بر این، رفتارهای جنسی خارج از چهارچوب ازدواج قانونی، اهمیت محبت و عواطف متقابل در سایه ازدواج را بیشتر کرده است، به‌ گونه‌ای که نیاز به مهر و محبت و داشتن شریک و همراه در زندگی از مهم‌ترین انگیزه‌های ازدواج است.[6]

البته برای رسیدن به آرامش در زندگی زناشویی کوشش مشترک لازم است. زن و مرد هرگز نمی‌توانند به ‌تنهایی معنای آرامش را در زندگی مشترک درک کنند. اگر روش درست زندگی کردن را بلد نباشند و به آرامش نرسند، هیچ گونه امکاناتی نمی‌تواند حس خوشبختی را در قلبشان ایجاد کند.

 انس و محبت

یکی از نیازهای اساسی روان انسان، احتیاج به محبت است. انسان در هر مرحله و سنی از زندگی، دوست دارد که دیگران او را دوست بدارند و از آنان محبت ببیند. ازدواج عامل مهمی در برقراری دوستی زن و شوهر و ابراز مهر و محبت به یکدیگر است و تعادل روان بین آن دو به‌ وسیله محبت تأمین می‌شود. اثرات محبت و تبدیل آن به عشق و همبستگی، پیوند همسری را تحکیم می کند و به فضای خانواده گرمی می بخشد.[7]

نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، امری فطری و حیاتی است که پاسخ‌گویی به آن تنها در چارچوب خانواده محقق می‌شود؛ بنابراین تأمین این نیاز از راه روابط نادرست در فضای حقیقی یا مجازی، کاری بیهوده و خطرآفرین است.

اینکه افراد در مسیر زندگی، ناخواسته و ناخودآگاه درگیر عشق مجازی و وابستگی‌های عاطفی به جنس مخالف شوند، امری طبیعی و قابل پیش‌بینی است، اما مدیریت این امر از طریق جهت‌دهی صحیح هیجانات و پایان دادن به‌ موقع این فرایند با ازدواج، امری مهم است که از آسیب‌های جسمی و روحی پیش رو جلوگیری خواهد کرد.

ازدواج یکی از بهترین زمینه‌ها برای تمرین محبت کردن، آن‌ هم یک محبت حلال، طیب و مهم‌تر از همه واقعی را فراهم می‌کند و همین تمرین محبت کردن‌ها کم‌کم انسان و روحش را بزرگتر و رئوف‌تر می‌کند.

ارضای صحیح این نیاز باعث رشد معنوی و سلامت روحی انسان می‌شود و عدم ارضای آن منشأ بسیاری از مفاسد و جرائم است؛ زیرا اکثر جرائم از سوی کسانی اتفاق می‌افتد که این نیاز در آنها ارضاء نشده است.

شرط ایجاد مودت و رحمت، ازدواج است. یعنی وقتی محرمیت صورت گرفت مودت و رحمت ایجاد می‌شود و اگر زوجین ایمان بالایی داشته باشند این مسئله تقویت می‌شود.

اظهار محبت از طرف مرد به زن و نیز زن به مرد که مورد تأکید و سفارش ائمه اطهار (ع) است، زمانی انجام می‌شود که زن‌ و شوهر هر دو از لحاظ عاطفی به مرحله بلوغ و تکامل رسیده باشند؛ زیرا اگر کسی به رشد عاطفی نرسیده باشد، نمی‌تواند این وظایف را برآورده کند و زندگی مشترکی که در آن محبت و عواطف نباشد، نمی‌تواند سکون و آرامش را برای اعضای خانواده به ارمغان بیاورد.

بسیاری از دختران و پسران جوان که آمادگی برای ازدواج دارند فکر می‌کنند اول باید محبت و علاقه ایجاد شود و بعد ازدواج صورت گیرد، در حالی ‌که از نظر اسلام اول عقل و بعد عشق مد نظر است. اگر ازدواج طبق معیار صحیح صورت گیرد، حتماً عشق و علاقه و مودت بین همسران ایجاد خواهد شد. این مسئله وعده خداوند متعال است.

از فواید دیگر ازدواج ایجاد انس بین زن و مرد است. ریشه لغوی انسان از اُنس گرفته‌ شده است. هر زن و مردی با کمی دقت و تفکر در حالات خود، نیاز به همسری که با او انس بگیرد را حس می‌کند و خود را بی‌نیاز نمی‌بیند.

نیاز به همسر، موجب قبول ازدواج با میل و رغبت می‌شود. به دنبال آن زن و مرد با کمک هم مشکلات زندگی را تحمل می‌کنند و از این عمل لذت می‌برند.

شهید مطهری این انس و علاقه را این‌گونه بیان می‌کند:

«قانون خلقت، زن و مرد را طالب و علاقه‌مند به یکدیگر قرار داده است، اما نه از نوع علاقه‌ای که به اشیاء دارند. علاقه‌ای که انسان به اشیاء دارد از خودخواهی او ناشی می‌شود. یعنی انسان اشیاء را برای خود می‌خواهد، به چشم ابزار به آنها نگاه می‌کند، می‌خواهد آنها را فدای خود و آسایش خود کند؛ اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آسایش دیگری را می‌خواهد، از گذشت و فداکاری درباره دیگری لذت می‌برد»[8].

اُنس از منظر طب سنتی

غذای انس یعنی داشتن یک انیس که موجب آرامش و موافقت قلبی شود؛ کسی که معاشرت و رابطه با او برای انسان لذت‌بخش و محبت‌آفرین باشد و باعث دوست داشتن و دوست داشته شدن نیز می‌شود. این انیس می‌تواند همسری موافق، همدل و همراه باشد.

انس یک ثروت گمشده است. آرام‌بخش‌ترین و بهترین غذای جسم و روح و روان، معاشرت و زندگی با کسانی است که همفکر و همدل ما باشند. انسانی که انیس ندارد در واقع چیزی ندارد و فقیر است.

نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن در همه وجود دارد؛ بنابراین بهتر است همه هزینه‌ها را صرف محبوبیت کنیم. اگر لحظه به لحظه محبوبیت را تقویت کنیم، فضای انسی هم تأمین خواهد شد.

تعارفات عادی مانند ارتباط لفظی، هدیه دادن و دعا کردن، باعث افزایش محبت می‌شوند. به یاد داشته باشید که اگر کسی را دوست داریم و به او علاقه‌مندیم باید به او ابراز کنیم.

برگرفته از کتاب شور زندگی، ج4، «سلامت عاطفی و جنسی از منظر طب سنتی ایرانی اسلامی» زیر نظر استاد حکیم حسین خیراندیش.

 شادی و نشاط

شادی در لغت به معنای خوشحالی، نشاط، خوش‌دلی، شادمانی و مقابل اندوه و غم است.[9]

انسان تنها مخلوقی است که می‌تواند لبخند بزند و شادی را به شیوه‌های مختلف ایجاد کند. یکی از دقیق‌ترین و کوتاه‌ترین تعاریف درباره شادی، سخنی است که از امام علی (ع) نقل شده است. حضرت فرمود:

«شادی، دل را باز می‌کند و موجب نشاط می‌شود».[10]

بر پایه این سخن، سرور و شادی، حالتی است که در اثر آن، نخست دل ‌و جان انسان باز می‌شود، یعنی آدمی درون خود احساس گستردگی و آسایش می‌کند؛ سپس، موجب نشاط، سرزندگی و آمادگی روحی برای کار و کوشش بیشتر می‌شود.

به اعتقاد برخی از روان‌شناسان، شادکامی سه جزء اساسی دارد. هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی (مانند افسردگی و اضطراب). همچنین برخی از روان‌شناسان معتقدند روابط مثبت و سازنده با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصیتی، دوست داشتن دیگران و زندگی، از مؤلفه‌های شادکامی و نشاط هستند.

شادی و نشاط در آموزه‌های روان‌شناختی، جایگاه رفیع و ارزشمندی دارد و باعث طراوت روح، رضایت خاطر از زندگی، امیدواری و احساس توانمندی می‌شود.

در مقابل، افسردگی و بی‌نشاطی، باعث خمودی، بدبینی، بی‌انگیزگی، ناامیدی، یأس و نارضایتی از زندگی و فعالیت‌های اجتماعی می‌شود. شادابی نیروی حرکت دهنده فعالیت‌های انسان است. اگر در محیط زندگی و کار و تحصیل، نشاط وجود نداشته باشد، بازدهی کارها به‌ مراتب کاهش می‌یابد. روان انسان‌ها نیازمند تفرج و نشاط است. بدون نشاط و شادمانی، کارهای روزمره نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.

از نگاه روان‌شناسان، شادی و نشاط، هنجار و سلامتی است و افسردگی، ناامیدی و حزن دائمی، بیماری و اختلال به شمار می‌آید. از این ‌رو، فردی را که مبتلا به افسردگی شده است، بیمار تلقی می‌کنند و درصدد درمان او برمی‌آیند. افسردگی علائمی مانند احساس غم، فکر خودکشی، از دست دادن علاقه به زندگی و فعالیت‌های آن، گوشه‌گیری، ناامیدی، کم‌خوابی یا پرخوابی، بی‌قراری و بی‌تحرکی دارد که همه این ویژگی‌ها با نشاط و شادابی منافات دارد و ناهماهنگ است.

تحقیقات تجربی، ثابت کرده است که شادی و نشاط علاوه بر ایجاد امیدواری و رضایت خاطر از زندگی و نشاط روانی، باعث تقویت دستگاه ایمنی بدن، سلامتی و تندرستی، روابط صمیمانه با دیگران، تحصیلات و موفقیت در عرصه‌های مختلف زندگی می‌شود.[11]

افراد، جوان یا پیر، زن یا مرد، فقیر یا ثروتمند، از داشتن رابطه عاشقانه پُردوام در سایه ازدواج، شادتر می‌شوند.

متأهل‌ها معمولاً شادتر از مجردها هستند. آنها احساسات مثبتی را تجربه می‌کنند و به زندگی‌شان احساس رضایت عمیقی دارند و همین مسئله سبب می‌شود که شادتر از دیگران باشند. ازدواج ثبات بیشتری به زندگی زن و مرد می‌دهد تا آنجا که موجب می‌شود هر دو به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا کنند و به دنبال افزایش موفقیت‌ها، شادی آنها نیز دوچندان می‌شود.

امام رضا (ع) درباره فواید همسر شایسته فرموده است: «هیچ منفعتی بهتر از همسر شایسته نیست؛ همسری که وقتی انسان او را می‌بیند شادمانش کند و هنگام نبودن او، نگهدار ناموس و مالش باشد».[12]

یعنی در حضور او، به ‌نوعی او را شادمان می‌کند و در غیبت او هم کاری می‌کند که شوهرش شادمان شود.

آرامش روانی حاصل از ازدواج، حس مسئولیت‌پذیری انسان را تقویت می‌کند، در برابر دشواری‌های زندگی به او صبر و شکیبایی می‌بخشد و شور و نشاط او را در فعالیت‌هایش افزایش می‌دهد.[13]

[1]. جامعه‌شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی، حسین بستان (نجفی)، ص 88.

[2]. «وَ مِن کلّ‌ِ شی‌ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَینِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ از هر چیز جفت آفریدیم شاید متذکر شوید»، سوره ذاریات، آیه 49.

[3]. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُون»، سوره روم، آیه 21.

[4]. خانواده در نگرش اسلام و روان‌شناسی، محمدرضا سالاری‌فر، ص 54.

[5]. جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، ص 93.

[6]. خانواده در نگرش اسلام و روان‌شناسی، محمدرضا سالاری‌فر، ص 54.

[7]. خانواده متعادل، احمد صافی، ص 17.

[8]. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، ص 168.

[9]. لغت‌نامه دهخدا.

[10]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 319.

[11]. مقاله «عوامل نشاط و شادکامی در همسران از منظر دین و روان شناسی»، علی احمد پناهی، مجله معرفت، شماره 147، اسفند 1388، ص 18.

[12]. الکافی (ط – الاسلامیة)، ج 5، ص 327.

[13]. جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی، حسین بستان (نجفی)، ص 98-99.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا