فواید اجتماعی

ازدواج هرچند از یک نظر، مسئله‌ای شخصی و خصوصی است، اما از نظر اجتماعی نیز اهمیت زیادی دارد. افراد متأهل خوشبخت نسبت به افراد مجرد، احساس مفید بودن و ثبات اجتماعی بیشتری دارند.

سود و زیان ازدواج تنها متوجه زوجین نیست؛ بلکه دیگر افراد اجتماع نیز به گونه‌ای از آن برخوردار می‌شوند. بر این اساس، ازدواج راهی مطمئن برای تأمین آسایش جامعه و رفاه بشریت است.

ازدواجی که در بستر و شرایط مناسب اجتماعی، عشق و محبت، ایمان، اعتماد و تعهدات متقابل شکل‌گرفته باشد، پیامدهای اجتماعی مطلوبی نیز به همراه خواهد داشت. ازدواج نوعی سرمایه اجتماعی است که دختران و پسران جوان بر پایه‌ یک سلسله باورها، ارزش‌ها و روابط اجتماعی به ‌طور مشترک سرمایه‌گذاری می‌کنند.

 ارتباطات جدید

یکی از فواید اجتماعی ازدواج، ارتباط با دیگران به ‌ویژه خویشاوندان است. امام رضا (ع) در این باره فرموده است: «اگر در ازدواج آیه محكم قرآنى و سنت جارى نبوى هم نبود، به واسطه آنكه خداوند در آن خوبى به نزدیكان و الفت با دوران را قرار داده است، حتماً خردمند به آن تمایل نشان می‌داد و شخص سعادتمند به سویش شتاب مى‏كرد».[1]

 کاهش جُرم

کاهش بزهکاری و ارتکاب جرم یکی از پیامدهای اجتماعی ازدواج است. تحقیقات نشان می‌دهد که عشق به همسر و زندگی خانوادگی سبب کاهش ارتکاب خطا و اشتباه می‌شود و اشخاصی که در اوایل جوانی ازدواج ‌می‌کنند و تشکیل خانواده می‌دهند، کمتر ممکن است به جرم و کارهای خلاف قانون رو بیاورند.

 مسئولیت‌پذیری

هرگاه انسان، متعهد به انجام کاری می‌شود، در حقیقت مسئولیت انجام آن کار را پذیرفته است. هر فردی به لحاظ گسترش ارتباطات خویش، مسئولیت زیادی در زمینه‌های مختلف دارد. یکی از این زمینه‌ها مربوط به ازدواج و تشکیل خانواده است. مسئولیت‌پذیری و بیرون آمدن از حصار خودبینی، متعهد شدن در برابر دیگران و به دنبال آن فراهم شدن زمینه رشد اجتماعی، یکی از علل و فلسفه‌های مهم ازدواج در مردان و زنان است.

جوان تا قبل از ازدواج، از مدار فردیت خود خارج نشده است و تنها به خود و آرزوهایش فکر می‌کند، اما بعد از ازدواج، یک نفر دیگر نیز در مدار برنامه‌ریزی و توجه او قرار می‌گیرد و حاضر است از وجود خود و داشته‌هایش به دیگری عطا کند و به‌ واسطه محبت و دوستی ایجاد شده میان او و همسرش، از مدار خودبینی خارج می‌شود و برای آسودگی، رفاه و آسایش فرد دیگری نیز می‌کوشد و به او لطف می‌کند.

شهید مطهری درباره این مطلب می‌نویسد: «ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خوددوستی به ‌سوی غیردوستی برمی‌دارد. تا قبل از ازدواج فقط یک من وجود داشت و همه‌ چیز برای من بود. اولین مرحله‌ای که این حصار شکسته می‌شود، یعنی یک موجود دیگری هم در کنار این من قرار می‌گیرد و برای او معنی پیدا می‌کند، کار می‌کند، زحمت می‌کشد و خدمت می‌کند، ازدواج است».[2]

شخصیت انسان بعد از ازدواج تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می‌شود. او خود را مسئول حفظ همسر، آبروی خانواده و تأمین وسایل زندگی فرزندان آینده می‌بیند؛ به همین دلیل، تمام ابتکار و استعداد خود را به کار می‌گیرد و از ظرفیت‌های وجودی خود، کمال استفاده را می‌برد و به رشد و بالندگی بیشتری می‌رسد.

در سایه ازدواج و با حس مسئولیت‌پذیری، روحیه تعاون و همکاری بین زن و مرد به اوج می‌رسد. در این پیوند، زن و شوهر دست ‌به‌ دست هم می‌دهند، به همدیگر عشق می‌ورزند، بچه‌ها را تربیت و بزرگ می‌کنند و مشکلات را از سر راه برمی‌دارند.

وقتی زن و شوهر بدانند که زندگی متعلق به هر دوی آنهاست و هر دو باید دغدغه‌ آن را داشته باشند، برای استحکام و ساماندهی زندگیشان، با هم مشارکت می‌کنند. زمانی که شروع زندگی بر اساس همکاری باشد و کارها میان زن و شوهر بر اساس عدالت و جنسیت تقسیم شود و هر کدام با حس مسئولیت، کارهای خود را به نحو احسن انجام دهند و به یکدیگر کمک کنند، کانون چنین خانواده‌ای گرم و بانشاط خواهد بود.

 حمایت‌گری

مردان ذاتاً ویژگی حامی و پشتیبان بودن را دارند. آنها فطرتاً علاقه‌مندند که از همسرشان حمایت کنند. مرد از سرپرستی و خدمت به زنی که نیازمند حمایتش است، لذت می‌برد. ویژگی‌های وابستگی، ظرافت و ضعف زن، او را محبوب مرد می‌کند. زن با پرهیز از خلق ‌و خوی مردانه و تقویت ویژگی‌های زنانه خود، میل به حمایت را در مرد تقویت می‌کند. هر چه میزان حمایت، سرپرستی و دلسوزی مرد بیشتر شود، متقابلاً بر میزان محبت همسرش افزوده می‌شود؛ زیرا محبت در مردان با روحیه حمایت‌گری آنها رابطه مستقیم دارد، اما وقتی مردی همسرش را مانند خود قوی و مردانه می‌بیند، احساس می‌کند همسرش به او نیازی ندارد. چنین مردی دلسوزی به همسرش را کمتر تجربه خواهد کرد. شاید در بسیاری از موارد خود نیز به او تکیه کند. اینها هیچ‌کدام بد نیستند، اما با این وضعیت میل مرد به داشتن همسری ضعیف‌تر از خودش رفع نمی‌شود. چنین زوجی شاید دوستان، همکاران یا شرکای خوبی با هم باشند، اما همسران خوب و محبوبی برای هم نمی‌شوند.

برخی از زنانی که به مشاغل سخت مشغول‌اند، مشاغلی مانند تجارت‌های سخت و گسترده بین ‌شهری یا کشوری که مستلزم ارتباطات زیاد با مردان و زرنگی‌های مردانه است، کم‌کم بی‌پروایی و درشت‌خویی مردانه را تجربه می‌کنند و از آن حالت زنانه که آمیخته با نوعی شرم است، فاصله می‌گیرند. مردان در زندگی زناشویی با این گونه زنان، کمتر می‌توانند عشق را تجربه کنند.

زنانی که مایل‌اند زنانگی خود را تقویت کنند، لازم است خود را به محیط‌ها، هنرها و مشاغل زنانه سرگرم کنند و تا جایی که ضرورت ایجاب نکند، از ارتباطات غیر ضروری با مردان و اشتغال به شغل‌های مردانه بپرهیزند. ارتباط زیاد با مردان، زنان را به سمت داشتن خلق ‌و خوی مردانه سوق می‌دهد.

مردان نیز غالباً از زنانشان حمایت می‌طلبند و در سایه آن احساس لذت و نشاط عمیق می‌کنند. زن‌ها نیز از اعماق قلب خود به مراقبت از شوهرانشان تمایل دارند، اما گاهی از چگونگی ابراز و آشکار کردن این حقیقت غافل هستند و بیشتر مایل‌اند شوهرانشان به آنها توجه کنند. زنان می‌توانند با درک و شناخت مردان و با کمک کردن به آنها، حمایت شوهرانشان را جلب کنند.       

حس مسئولیت در زنان نیز آنها را به ‌سوی حمایت از مردان خود می‌کشاند.

همه ما بارها این جمله را شنیده‌ایم که: «پشت هر مرد موفقی، یک زن موفق ایستاده». این جمله به معنای حمایت شدن مردان از سوی زنان است.

برای حمایت از شوهرتان گام‌های زیر را اجرا کنید:

گام اول: بفهمید شوهرتان به چه نوع حمایتی نیاز دارد.

اصلی‌ترین نیاز مردان حمایت خانوادگی است، اما مهم آن است که تفسیر هر مردی از حمایت، مختص خود اوست. بعضی‌ها شام سر ساعت و منظم بودن خانه را و عده‌ای دیگر تحمل زیاد همسر در هنگام بروز مشکلات را حمایت می‌دانند. پس لازم است زن، تفسیر مردش را از حمایت بفهمد و بداند که شوهرش در چه صورت احساس می‌کند همسرش از او حمایت کرده است.

گام دوم: برنامه‌ریزی کنید.

برای اجرای آنچه درباره شوهرتان فهمیده‌اید، نیاز به برنامه‌ریزی دارید. ابتدا فهرستی از انواع حمایت خانوادگی که باعث شادی شوهرتان می‌شود، تهیه ‌کنید، سپس برای اجرای این فهرست برنامه‌ریزی کنید. این کار باعث می‌شود شوهرتان احساس کند شما به او اهمیت می‌دهید. در واقع زن و شوهر، هر دو نیاز دارند که احساس کنند بالاترین اولویت یکدیگر هستند.

گام سوم: برنامه‌تان را عملی کنید.

آنچه را برای حمایت از شوهرتان برنامه‌ریزی کرده‌اید، عملی کنید. گاهی لازم است بعضی از فعالیت‌ها را که از درجه پایین‌تری برخوردار است حذف کنید یا میزان آن را کاهش دهید.

اجرای این سه مرحله، قدمی بسیار پراهمیت در روابط شما با شوهرتان است، اما همه مردان نقطه‌ضعف‌هایی دارند. زنی که مهارت استفاده درست از این نقطه‌ضعف را پیدا کند، بدون شک همسری دوست‌داشتنی خواهد بود.

[1]. مکارم الاخلاق، ص 206.

[2]. تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، ص 397.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا