گفتار سوم: معیارهای انتخاب همسر

 اهمیت انتخاب همسر

از موضوعات و مسائل مهم زندگی، انتخاب همسر است. این کار نیازمند توجه و دقت زیادی است. انتخاب صحیح همسر، سنگ زیربنای یک زندگی موفق است. بیشتر شکست‌های زندگی مشترک، از بناگذاری نامناسب این سنگ زیرین ناشی می‏‌شود. به همان اندازه که یک انتخاب شایسته و با معیارهای صحیح پربرکت است، یک انتخاب عجولانه و بر اساس ملاک‌های غلط می‌تواند زیانبار باشد.

در مواردی که زندگی شیرین پس از مدتی به تلخی و سردی می‏‌گراید، زوجین به این نتیجه می‌رسند که در مرحله «گزینش» اشتباه کرده‏‌اند و از ابتدا برای یکدیگر مناسب نبوده‌اند؛ بنابراین اگرچه پس از ازدواج و طی زندگی، همسر خود را بیشتر خواهید شناخت، اما اگر از ابتدا انتخاب درستی داشته باشید کمتر به بن‌بست می‌رسید.

امام صادق (ع) درباره اهمیت توجه به ملاک‌های انتخاب همسر فرمودند: «زن به منزله گردن‌بندی است که به گردن می‌افکنی، پس مراقب باش که چه چیزی را به گردن می‌افکنی».[1] سؤالاتی که مطرح می‌شود این است که چه معیارهایی را برای انتخاب همسر در نظر بگیریم و همسر آینده ما باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

اساسی‌ترین اصل ازدواج موضوع هم‌شأن بودن زن و مرد است. «کفویت» یا «همتایی» مهم‌ترین چیزی است که موجب آرامش زوجین می‌شود. در قرآن کریم نیز به این موضوع اشاراتی شده است.[2]

ضرب المثل فارسی معروف «كُنَد هم جنس با هم جنس پرواز» و همچنین ضرب المثلى كه در عربى معروف است: «السِنخیة علة الانضمام؛ سنخیت و همتایی سبب جذب و پیوند است». همه اشاره به این سنت تكوینى دارد كه همه موجودات، هم جنس خود را جذب مى‏كنند.

ناریان مر ناریان را جاذب‌اند

نوریان مر نوریان را طالب‌اند.[3]

اهمیت هم‌ترازی بر اساس مزاج

یکی از راه‌های مهم انتخاب کفو، بحث تناسب مزاج است.

انسان‌ها بر اساس حرارت بدن یا گرما و سرما و رطوبت و خشکی، به چهار گروه دسته‌بندی می‌شوند. (گرم و تر: دموی‌ها)، (گرم و خشک: صفراوی‌ها)، (سرد و خشک: سوداوی‌ها)، (سرد و تر: بلغمی‌ها).

زن و مرد کامل کننده هم هستند و باید نیازهای غریزی متناسب، آرامش و تطابق روحی و مزاجی داشته باشند.

افراد گرم‌مزاج، فعال، پر جنب و جوش و در افعال و رفتارشان تند هستند. زود تصمیم می‌گیرند و زود هم اقدام می‌کنند.

سرد‌مزاجان، کُند، کسل و کم‌تحرک‌اند. آرام صحبت می‌کنند، دیر تصمیم می‌گیرند و دیر هم اقدام می‌کنند. معمولاً حوصله افراد از دست سردمزاجان، سر می‌رود.

  1. گرم و ترها:

بدنشان گرم است، خیلی لاغر نیستند، کمی گوشتی هستند، تیغه بینی آنها پیدا نیست، سیب گلو پیدا نیست. در مباحث غریزی دائماً فعال اند. در مباحث احساسی نیز فعال هستند. ویژگی آنها عشق‌ورزی است. وقتی دَم (خون) افزایش پیدا کند هم رطوبت و هم گرمی افزایش می یابد. وقتی رطوبت افزایش یافت، اولین چیزی که در ظاهر می‌بینیم حجم است. یعنی اندام باید درشت‌تر باشد؛ این رطوبت آغشته به گرماست و در همه جای بدن منتشر است؛ بنابراین افراد دموی چهارشانه و چاقِ عضلانی هستند.

سر بزرگ، شانه‌های درشت و پر، بازوان ستبر دارند، کشیدگی یا قامت بلند در آنها کمتر است. بیشتر درشتی شانه و سینه و بازو از ویژگی‌های آنهاست. چون گرمی بیشتر، ماهیچه‌های درشت‌تری را می‌پروراند. اگر دموی‌ها لاغر شوند سلامتی‌شان را از دست می‌دهند.

لب و دهان درشتی دارند؛ چون قلب گرمتر و کبد گرمتری دارند؛ بنابراین بینی و دهان بزرگ‌تری نیز دارند.

از آنجایی که تنشان رطوبت دارد، چشمان درشتی هم دارند و چون رطوبت بدن آنها با گرمی زیاد همراه است، پوستشان هم گلگون است، مخصوصاً در شرایطی که گرمی غالب است.

پراکندگی موی بدن در دموی ها فراوان است. موی بدنشان بیشتر از افراد صفراوی است و در سراسر بدن منتشر است. اگر مرد باشد صورت پُرمو، سر پُرمو، موهایی درشت، مشکی یا خرمایی سیر با فر درشت دارند.

هر چه گرمی آنها بیشتر باشد خشونت و پُری موی آنها بیشتر است؛ بنابراین از نظر خلق و خو هم جسارت بیشتری دارند. شخص دموی هم ترشی خیلی می‌خورد و هم شیرینی؛ زیرا هم گرمای بدن او زیاد است و هم رطوبتش.

این افراد استعداد شکم بزرگ را دارند؛ زیرا جایگاه رطوبت بیشتر در معده است و اگر غذای سرد خوردند رطوبت معده آنها بیشتر و شکم‌شان هم بزرگ‌تر می‌شود.

اگر بنا باشد بخوابند 15 ساعت می‌خوابند؛ در برابر آن اگر بنا باشد کار کنند 18 ساعت کار می‌کنند. آنها سرمایه هر دو کار را دارند. خواب فراوان به خاطر رطوبت بالای آنهاست و بیدار ماندن آنها به خاطر گرمایی است که دارند و می‌توانند زیاد بیدار بمانند.

رگ‌های خونی دموی‌ها پر است. رگ دست‌ها و حتی رگ صورت و گردن آنها برافروخته است.

در تمایلات روانی، انسان‌های گرمی هستند. کُنش طبیعی دموی‌ها جذب است. وقتی کنار یک فرد دموی ایستاده‌ایم ناخودآگاه سلام و احوال‌پرسی می‌کند.

دموی‌ها وقتی در فاز گرمی بیفتند، لج‌باز و قلدر می‌شوند و اگر در فاز محبت بیفتند، خیلی پرمحبت و صمیمی می‌شوند؛ بنابراین دموی‌ها معمولاً آدم‌های رفیق‌بازی هستند و در طایفه مردان دوستان زیادی دارند. آنها طرفداران زیادی هم دارند و در کوچه و محله محبوب هستند.

در عشق خیلی پر شور و پر حرارت و پر طراوت هستند. تا جایی پیش می‌روند که مثل فرهاد می‌شوند و تیشه بر می‌دارند کوه را می‌کنند.

عشق یعنی گرمی؛ بنابراین یک فرد سرد نمی‌تواند عشق داشته باشد؛ زیرا عاشق می‌خواهد به گونه‌ای این حرارت را برون‌فکنی کند.

تظاهرات دَم، در سر است. شعرپردازی و تفکرات فیلسوفانه به خاطر گرمی این‌گونه افراد است. حرکت‌های سیاسی جهانی فراگیر کار دَموی‌هاست. رفتارهای نابجا و دیوانه‌گری نیز از ویژگی دموی‌هاست.

ابداع، اختراع، تفنن و تنوع‌طلبی نیز کار دموی‌هاست. آنها در هر رشته‌ای وارد شوند به اوج می‌رسند. در سیاست، خشونت، عشق، کار و در همه چیز به اوج می‌رسند.

شاعران، مبتکران، سیاستمداران، انقلابیون، قهرمانان ورزشی برجسته، همه دموی بوده‌اند و همگی دم غالب داشته‌اند.

همچنین دموی‌ها مدیرهای خیلی خوبی هستند و کارها را به خوبی مدیریت می‌کنند.

کنش آنها مدیریتی و کل‌نگری است. روابط اجتماعی خود را خوب تنظیم می‌کنند و اندیشه‌ فراگیر دارند. دموی‌ها به تنهایی حرکت‌های کلان و درشت را انجام می‌دهند و پیش می‌برند. به هر حال رهبران موفق جهان، رهبران دموی بوده‌اند.

عصبانیت دموی‌ها طولانی است و 12 ساعت خروش آن طول می‌کشد تا فروکش کند و باید حتماً زمانش را طی کند.

باید گفت افراد دموی توانایی این را دارند که چند کار را هم زمان با هم انجام بدهند.

نبود افراد دموی در یک میهمانی یا مجلس به وضوح حس می‌شود. آنها انرژی خیلی زیادی دارند و سرزنده و پر نشاط هستند.

علاوه بر اینکه پرکار هستند، می‌دانند چه موقع کار کنند و چه موقع استراحت کنند. افراد دموی بیهوده انرژی خودشان را هدر نمی‌دهند و دخالت بیجا در یک کار را فضولی به حساب می‌آورند.

عاشقانی که در تاریخ اسطوره شدند، دموی بوده‌اند. آنها عرف‌شکنی داشته‌اند. هر چقدر دم بیشتر باشد توان عرف‌شکنی و هنجارشکنی بیشتر است. هر چقدر سردتر، قانون‌گراتر و مبادی آداب‌تر؛ بنابراین عرف‌شکنی خصلت دموی‌هاست.

این را هم باید خاطر نشان کرد که آنها استعداد تعدد زوجات هم دارند.

اگر به  فرد دموی هدیه‌ای داده شود ولو ارزان قیمت و یا یک شاخه گل و یا حتی یک جمله خوب، تشکر می کند و آن را به یاد می آورد.

برای یک فرد دموی 2 ضربدر 2 برابر 4 نمی‌شود. ممکن است 16 بشود یا 28 و یعنی اگر کسی به او هدیه‌ای داد مثل یک شاخه گل، او در جواب این محبت کارهای فراوانی انجام خواهد داد.

  1. گرم و خشک‌ها:

بدنشان گرم است، دائماً عطش دارند، چهره شان زرد است و بدنی لاغر دارند. در حوزه مباحث غریزی فعال هستند، اما تغییر حالت دارند. گاهی خیلی پرشور هستند و یک دفعه خیلی سرد می‌شوند. در مباحث احساسی متوسط هستند. چندان عشق‌ورز نیستند. گاهی وقت‌ها پرخاشگری هم دارند.

 گرمی و خشکی به معنای کمی رطوبت و افزایش حرارت است؛ بنابراین فرد صفراوی، باریک اندام است؛ زیرا حجم بدنش به خاطر کمی رطوبت کم شده است.

برای شناخت بهتر افراد صفراوی بهتر است شعله آتش و خصوصیات آن را در نظر بگیرید. صفراوی‌ها مانند شعله آتش هستند. به همین دلیل حرارت بدنشان زیاد و رطوبتشان کم است. پس قاعدتاً باید باریک اندام باشند. البته شکل اندام آنها مثل کله قند یا همان شعله است. سر کوچک، شانه‌ها جمع و بازوان کوچکی دارند، قسمت پایین بدنشان پهن‌تر است، یعنی اندام میانی آنها چندان باریک نیست.

پراکندگی مو در تن آنها کمتر است و پوستشان مخصوصاً در لب و دهان و چشم گرایش به زردی دارد و خشک است.

 رگ‌های بدن آنها برآشفته است، اما در قسمت‌هایی پر و در قسمت‌هایی خالی است. مانند شعله که یک برافروختگی و اوج دارد و یک فروکش کردن، رگ‌های صفراوی‌ها هم همین‌طور است. رگ‌ها آشکار، گاهی پر و گاهی خالی می‌شود (البته کاملاً خالی هم نیست).

این افراد لاغر، قد بلند، پرکار، پر انرژی و کم خواب هستند. 4 ساعت خواب شبانه برای آنها کافی است. صفراوی‌ها بدن‌های خشکی دارند و سلامتی آنها در لاغر بودنشان است. یعنی اگر چاق شدند هر روز بیمار می‌شوند.

جای انباشت گرما در بدن آنها، قلب و کبد است. هر گاه گرما افزایش پیدا کرد باید خنکی به محل گرما برسد. رسیدن این خنکی به کمک بینی انجام می شود؛‌ بنابراین افراد صفراوی برای خنک شدن بیشتر بینی بزرگتری دارند.

در تمایلات گوارشی، آنها بیشتر به سردی‌ها، ترشی‌ها و … متمایلند و میل کمتری به خوردن شیرینی دارند.

یک فرد صفراوی در رفتارش تند است و واکنش سریع انجام می‌دهد. همچنان که شعله سریع و آنی افزایش می یابد و شعله‌ور می‌شود، فرد صفراوی هم ناگهان واکنش سریع نشان می‌دهد و کلماتی به زبان می‌آورد که ناراحت کننده است و آنی فروکش می‌کند و پشیمان می‌شود. یعنی عصبانیتشان آنی و ناگهانی به وجود می‌آید و ناگهانی هم رفع می‌شود. عصبانیت آنها با مقداری آب که بنوشند یا روی سرشان ریخته شود، فروکش می‌کند.

حرارت بدن صفراوی‌ها مدام افزایش و کاهش دارد. گاهی پر انرژی و گاهی کم انرژی هستند. گاهی شاداب و گاهی افسرده می‌شوند. مانند شعله آتش که زیر آن سرد و بالای آن گرم است؛ بنابراین این افراد دو مزاجه می‌شوند. اندام فوقانی‌شان گرم و اندام تحتانی آنها سرد است. یعنی یک فرد صفراوی گاهی دستش گرم و پایش سرد است. یا سرش گرم و دست و پایش سرد است. درمان این افراد مقداری دشوار است؛ زیرا سردی منتشر در سراسر بدن و گرمی منتشر هم ندارند.

هنگامی که غذا روبه روی یک کودک صفراوی گذاشته می‌شود چربی‌هایش را جدا می‌کند و نمی‌خورد. همچنین کودک صفراوی وقتی می خوابد، صبح دو سه متر دورتر از رختخواب باید دنبال او بگردید. در رفتار نیز، ناخودآگاه بی‌قراری دارد. سر کلاس سؤالات نابجا می‌پرسد. تیزهوشی‌های نابجا دارد. سر جایش بند نمی‌شود. در خانه مدام سر یخچال می‌رود و کارهایی از این قبیل انجام می‌دهد.

اشتهای صفراوی‌ها هم متفاوت است. اگر شخص معتدلی روزی یک لیوان آب می‌خورد، صفراوی روزی سه لیوان آب می‌خورد. چون کبدش حرارت بیشتری دارد.

در پاییز که همه کت پوشیده‌اند، او لباسش آستین کوتاه است.

صفراوی‌ها، کارگرها و کارمندان خیلی خوبی هستند. مخصوصاً اینکه برای پست معاونت ‌مناسب هستند. در مجموعه ای اگر یک روز ده نفر دیر سر کار آمده باشند، نظر معاون صفراوی این است که هر ده نفر اخراج شوند! آنها اهل تخفیف و ارفاق نیستند چون طبیعت خشکی دارند و منعطف نیستند.

اگر صفراوی‌ها مدیر شوند، پر انرژی هستند و در بخشی از مقاطع خیلی پر شور مسائل را پیش می‌برند، اما یک دفعه اگر مشکلی پیش بیاید قدم از قدم برنمی‌دارند.

علاقه شدید عقرب به گزندگی نیز تابع خلط موجود در بدن اوست. این گزندگی تبلور صفراست که باید بیرون بزند؛ پس طبیعی است کسی که گرمی تنش زیاد شد و صفرایش بالا رفت به اوج عصبانیت برسد و گاهی با زبانش حرف‌های نیش‌دار بزند.

صفراوی‌ها گاهی خیلی پر انرژی هستند و گاهی کم حال که حتی کارهای روزمره‌شان را هم انجام نمی‌دهند.

یک فرد صفراوی سر ثانیه‌ها حساس و دقیق است. پس اگر با یک صفراوی می‌خواهید قرار ملاقات بگذارید باید خیلی وقت‌شناس باشید و به موقع به محل ملاقات برسید تا مشکلی برایتان پیش نیاید.

صفراوی‌ها هنگام رفتن به جایی خیلی سریع و زود آماده می‌شوند. کلاً باید گفت زندگی آنها روی دور تند است.

یک فرد صفراوی اگر به یک میهمانی دعوت شود، لحظه‌ای سر جای خودش نمی‌نشیند. با همه میهمان‌ها احوال‌پرسی می‌کند. اگر خانم باشد سؤالات مردانه می‌پرسد، به آشپزخانه سر می‌زند، در سِرو غذا کمک می‌کند، به جاهای دیگر مجلس سرک می‌کشد، قسمت مردانه و کفش‌ها و ماشین‌ها را بررسی می‌کند و خلاصه تا آخر میهمانی فعالیت می‌کند.

  1. سرد و خشک‌ها:

دست و پاهایشان معمولاً یخ است. بیشتر یبوست دارند. چهره گاهی به سبزه می‌زند. در مباحث غریزی تمایلات بالا و توان پایین دارند. در مباحث احساسی به شدت عشق‌پذیر هستند. مدام می‌گویند به من توجه کن، چرا من را نمی‌بینی. زیاد رفیق عوض می‌کنند، چون آدم‌های پرتوقعی هستند. زیاد نق می‌زنند؛ بنابراین آدم‌ها رهایشان می‌کنند. آنها دوست دارند مرکز توجه باشند.

افراد سرد و خشک لاغر و کوتاه قد، رنگ پوست سیه چرده، چروکیده و سرد هستند. بدن آنها عضلانی نیست، نه عضله از جنس دموی‌ها را دارند و نه عضله از جنس بلغمی‌ها. سینه، بازو، ران، ساق و باسن آنها لاغر است. پراکندگی مو در تن وجود دارد. مقدار آن کم ولی فِردار است. هم موی بدن و هم موی سر فر کوچک دارد که به دلیل شدت خشکی است.

هر چه سودا بالا رود، فر مو درشت‌تر و تعداد موهایی که فرآذین هستند بیشتر است.

افراد سوداوی در تمایلات غذایی تمایل به شوری و شیرینی دارند، اما بیشتر شوری دوست دارند. تمایلات غذایی آنها برشی است. زود گرسنه و زود هم سیر می‌شوند و چون زود سیر می‌شوند شکم بزرگی ندارند.

توان جنسی‌ آنها نیز برشی است، زود توان جنسی پیدا می‌کنند و زود هم سیر می‌شوند.

افراد سوداوی، جدی، دقیق، آرام و بیش از اندازه عاقل هستند. موضوعات را از چندین بُعد بررسی می‌کنند و حاشیه‌چینی زیاد دارند. مثلاً یک دختر 18 ساله سوداوی به اندازه یک مادربزرگ فکر می‌کند.

زندگی سوداوی‌ها نظامی و اتو کشیده است؛ بی‌نظمی و بی‌انضباطی رنجشان می‌دهد. آنها اهل ریسک کردن نیستند و با انسان‌های ریسک‌پذیر نیز معاشرت نمی‌کنند.

اهل بخشش نیستند و با بخشش دیگران هم مخالف هستند.

انعطاف برای سوداوی‌ها خیلی دیر اتفاق می‌افتد. رفتار عاقلانه دارند و در تحصیل سراغ رشته‌ای می‌روند که بازار کار داشته باشد، نه رشته‌ای که علاقه دارند. حسابداری در خون یک فرد سوداوی است.

کنجکاو و شکاک است. یعنی سوءظن و بدبینی دارد. به هیچ کس اعتماد ندارد. مثلاً یک مرد سوداوی حتی اگر به همسرش هم پول بدهد رسید می‌گیرد و شاهد می‌طلبد.

وقتی در کنار یک فرد سوداوی بدون هیچ حرفی قرار بگیریم، انتظار این را داریم از خود واکنشی نشان دهد و بگوید: «تو به چه منظور کنار من ایستادی؟»

اگر به فرد سوداوی هدیه ای بدهیم پیش خود این گونه استنباط می‌کند که حتماً هدیه‌ای بهتر از آن از من می‌خواهد؛ هزار دلیل و شک و تردید پیش خود دارد و آخر سر هم ممکن است هدیه را برگرداند.

افراد سوداوی یک روز به موقع سر کار می‌روند و یک روز نه. یک روز خوش‌اخلاق هستند، یک روز بداخلاق. می‌توان گفت خصوصیات آنها شبیه اختلال دوقطبی‌ در علم روان‌شناسی است.

 سوداوی‌ها برای شغل حسابداری و انبارداری مناسب هستند. اگر انباردار شوند، یک پیچ هم از انبار کم نخواهد شد.

از آنجایی که فرد سوداوی ریزبین، حساس و دقیق است، دقت در ریزبینی باعث می‌شود که ارتباط کلان موضوعات را فراموش کند. اگر انسان‌های سوداوی در رأس مدیریت قرار گیرند، همه نظام اجتماعی و امکانات را صرف مسائل کوچک و بی‌اساس و جاسوسی‌ها و … می‌کنند. از کارهای کلان سال‌های آینده غافل هستند و خود را درگیر ریزبینی‌ها می‌کنند.

  1. سرد و ترها:

در افراد سرد و تر دست و پا یخ است، معمولاً یبوست ندارند، اما در خواب آب از دهانشان جاری است. کسانی که سرد و ترند در تمایلات و توان جنسی پایین هستند. در مباحث احساسی هم به شدت ضعیف‌اند.

وقتی بلغم افزایش می‌یابد، سردی افزایش یافته است. پس در سردی، اول حجم افزایش می‌یابد. همچنانکه وقتی که سردی آب در لیوان افزایش پیدا کرد و یخ زد حجم آن نیز زیاد می‌شود؛ بنابراین زیاد شدن سردی و رطوبت در بدن باعث افزایش حجم و چاقی می‌شود. پس افراد بلغمی چاق هستند، اما چاقی آنها عضلانی نیست، بلکه شَحمی و دنبه‌ای است و به آن چاقی صاف گفته می‌شود. مردان بلغمی چاقی زنانه دارند.

اندام بلغمی‌ها درشتیِ بشکه‌ای دارد. سر کوچک می‌شود، بینی متناسب و صورت خوش فرم می‌شود. بینی و دهان ممکن است کوچک باشد، اما چشم درشت است. رنگ چشم هم معمولاً روشن است.

پراکندگی عروق در بدن، کم یا پنهان است. رنگ پوست سفید، موی سر نازک، کم رنگ و لخت، پراکندگی مو در تن به این صورت است که موی نازک کرکی در اندام‌های گرم وجود دارد و سراسر بدن بی‌مو است.

هر چه مو نازک‌تر و روشن‌تر و لَخت‌تر باشد، میزان سردی فرد بیشتر است و هر چه تیره‌تر و ضخیم‌تر و حالت دار باشد، سردی آن کمتر است.

افراد بلغمی چون بدنشان رطوبت زیادی دارد به میزان کم تمایل به نوشیدن آب دارند. تمایل به خوردن شیرینی در آنها بیشتر است و از خوردن ترشی می‌رنجند. تمایل به فصل گرما و میوه‌های شیرین دارند و بیشتر غذاهای گرم مزاج مصرف می‌کنند.

هر چه رطوبت بدن بیشتر باشد صدا زیرتر است و هر چه رطوبت کمتر باشد صدا بم‌تر می‌شود.

معده آنها سرد است؛ بنابراین شکم شان بزرگ می‌شود. این بزرگی شکم طبیعی است. گاهی نیز به دلیل سردی عارضی مثلاً خوردن آب زیاد یا خوردن بیش از حد سردیجات و یا سزارین (سردی تزریقی که اندام را سرد کرده است)، شکم منبسط می‌شود.

فرد بغلمی دوازده ساعت می‌خوابد. صبح اگر ساعت 9 یا 10 بیدار ‌شود، باز هم خمیازه می‌کشد.

بلغمی‌ها توانایی کار کردن ندارند. اگر در مجموعه‌ای کار کنند، بیشتر وقت‌ها دیر سر کارشان حاضر می‌شوند و اگر اخراج هم شوند باز هم در محل کار جدید به همین نحو عمل می‌کنند.

خصلت بغلمی‌ها مانند آب است. تمایلاتی آرام دارند. آب وقتی حرکت می‌کند صدا می‌دهد و آرام نفوذ می‌کند. منعطف است، اما دست از حرکت خودش برنمی‌دارد.

انسان‌های مرموزی هستند. همیشه ظاهر آنها با باطنشان فرق دارد. آب طبعاً پنهان کننده است. نهنگ را هم درون خودش پنهان می‌کند. بلغمی‌ها نیز چنین‌اند. آنها ریزبین هستند. به نکات ریز توجه می‌کنند. مانند آب که وقتی در جایی ریخته شود همه گودی‌ها و منافذ را پر می‌سازد.

آب درمانی برای بلغمی‌ها بیماری‌زاست. هیکل، مغز و رفتارشان آبکی می‌شود.

مغز وقتی سرد شود استعداد فراموشی پیدا می‌کند و در اوج سردی به آلزایمر دچار می‌شود.

بلغمی‌ها به شعر و شاعری کاری ندارند، از شعر خوششان می‌آید، اما شعر نمی‌گویند. به تفکر کلان نیز کاری ندارند.

گرایش به ریاضیات و محاسبات دقیق از صفات بلغمی‌هاست.

به حساب بلغمی‌ها 2 ضربدر 2 همان 4 است. یعنی اگر شخصی برای او یک شاخه گل مریم آورد، بعد از مدتی یک شاخه گل مریم تحویل خواهد گرفت. نه چند شاخه و نه یک نوع گل دیگر.

تمامی رفتارهای بلغمی‌ها با فامیل و حتی خودشان حساب شده و دقیق است.

بلغمی‌ها هیچ‌گاه به سطح رهبری نرسیدند. اطلاعات فنی و دقیق در اختیار افراد سرد و بلغمی آنها را گرم نخواهد کرد. مثل یک موتور قوی که روی ماشینی قرار بگیرد که دو سیلندر دارد. این ماشین انرژی برای کشش چنین موتوری را ندارد. باید سلیندرش را بالا برد.

آب سرازیری می‌رود؛ بنابراین واپس‌گرایی و گذشته‌نگری برای بلغمی‌ها اصل است و شکست‌ها و منفی‌ها و احتمال موفق نشدن و خیانت در ذهن آنها موج می‌زند.

هر چه سردی بیشتر شود منفی‌گرایی بیشتر می‌شود. این سردی در پندار و رفتار هم آشکار است. زودرنجی و زود خسته شدن، از خصلت‌های دیگر بلغمی‌هاست.

یک خانم بلغمی اگر به یک میهمانی دعوت شود، یک صندلی مشخص پیدا می‌کند و تا آخر مجلس همانجا سر جای خودش می‌نشیند. او حتی سرش را نمی‌چرخاند تا مجبور نشود با بقیه احوال‌پرسی کند. چه برسد به اینکه بخواهد مثلاً در سِرو غذا کمک کند.

ویژگی دیگری که درباره افراد بلغمی باید گفت این است که نمی‌توانند چند تا کار را هم زمان با هم انجام بدهند. آنها کارها را حتی اگر کوچک باشد، سخت و بزرگ جلوه می‌دهند.

مثلاً اگر به یک خانم بلغمی پیشنهاد مسافرت یا میهمانی داده شود دنبال بهانه‌جویی برای نرفتن می‌گردد.

تناسب مزاجی در خواستگاری را جدی بگیریم

مسئله مزاج شناسی یکی از مسائلی است که در انتخاب همسر باید در نظر گرفت.

80 درصد مشکلات خانوادگی به این برمی‌گردد که تناسب مزاجی  بین مرد و زن  وجود ندارد و دچار مشکلات زناشویی هستند. حداقل تناسب مزاجی این است که گرم‌ها با گرم‌ها و سردها با سردها ازدواج کنند.

درست است که سردها با سردها زندگی بی‌روحی خواهند داشت، اما لااقل تداوم زندگی شان بیشتر خواهد بود. اگر قرار است فرد سرد با فرد گرم ازدواج کند، ممکن است شوهر گرم‌‌مزاج نیاز غریزی‌اش برآورده نشود و به ازدواج مجدد احتیاج پیدا کند. این موضوع با فرهنگ ایرانی که تقریباً تک همسری در آن رواج دارد و همسر راضی به این کار نمی‌شود، مغایر است.

متأسفانه زیاد پیش آمده است که زنی سرد‌مزاج (سوداوی) با مردی گرم‌مزاج ازدواج کرده است تا شور زندگی پیدا کند، اما بعد از اینکه وارد زندگی می‌شود مدام می‌خواهد مرد را مدیریت و کنترل کند. اینکه کجا بودی و با کی بودی و… این مباحث به ذات و مزاج برمی‌گردد.

بهتر است بین زوج‌ها تناسب مزاجی وجود داشته باشد؛ زیرا مزاج و غلبه مزاج در افکار و احساسات و رفتار مؤثر است. در خواستگاری باید به تناسب مزاج در رطوبت و خشکی، گرمی و سردی توجه کنید.

سوداوی‌ها و بلغمی‌ها کمترین انرژی را دارند. وقتی وارد خانه می‌شوند همه یخ می‌کنند و با شور و محبت و احساس وارد خانه نمی‌شوند، اما انسان‌های گرم وقتی وارد خانه می‌شوند، اگر  ساعت ها هم با آنها صحبت کنید خسته نمی‌شوید. از بس شور و محبت و احساس دارند.

از آنجایی که گرم‌مزاجان و صفراوی‌ها افرادی پر انرژی، فعال و چالاکی هستند، اگر با سردمزاجان که انرژی کمتری دارند ازدواج کنند، کم‌کم به هم بی‌میل می‌شوند. چون فرد صفراوی احساس ‌می‌کند مدام دارد انرژی می‌دهد و هیچ انرژی دریافت نمی‌کند.

از طرفی فرد سردمزاج نیز مدام دچار اضطراب است. چون نمی‌تواند هم‌پای فعالیت‌ها و جنب و جوش‌ها و بلندپروازی‌های گرم‌مزاجان باشد؛ بنابراین هم گرم‌مزاج به اهدافش دست نمی‌یابد و هم سرد‌مزاج مضطرب می‌شود.

بهتر است بلغمی‌ها با بلغمی‌ها ازدواج کنند. سرد و ترها اهل مراودت، مشورت، و رفت و آمد نیستند. ازدواج کردن آنها نیز فقط بهتر است با بلغمی‌ها باشد. آنها خودشان از پس هم بر می‌آیند. چون عشق و غریزه فعال ندارند و آدم‌های دورنگر و عاقبت‌اندیشی نیستند و بسیار به کندی کار می‌کنند. پس این نکته خیلی  مهم است که مواظب باشیم فرزندان از کودکی بلغمی نشوند.

با حجامت کردن کودکان (حجامت نقره: پشت گردن) از بلغم آنها بکاهید و آنها را تا 25 سالگی با غذاهای گرم‌ و ‌تر، رشد دهید.

کسانی که گرم هستند به راحتی علایق خود را ابزار می‌کنند، اما کسانی که سرد‌مزاج‌اند معمولاً تودار هستند و خیلی از حرف‌ها را نمی‌زنند. متوقع هستند، اما بیان نمی‌کنند. بعد از مدتی همه مسائل را در ذهن انباشته می کنند و مانند یک آتشفشان یک مرتبه همه را روی همسر می‌ریزند.

بی‌خیالی و بی‌احساسی به امور جنسی و اجتماعی و امور خانواده و تدبیر منزل از ویژگی‌های بلغمی‌هاست.

از آنجایی که عشق‌ورزی و تأمین غریزه جنسی دو عامل مهم در تحکیم خانواده است، گرم‌ها با گرم‌ها و سردها با سردها تناسب دارند.

مجموعه رفتارها و وضعیت روحی و روانی انسان‌ها پیرو طبع پایه و غلبه مزاج آن است. در انتخاب همسر باید مزاج فرد مقابل را بشناسیم. مشخص است که برای خوشبخت شدن زوجین و تفاهم بیشتر، ایجاد عشق و صمیمیت و تطابق جسمی و روحی باید زن و شوهر مزاج یکسانی داشته باشند. یعنی فرد گرم مزاج باید با فرد گرم مزاج ازدواج کند و فرد سرد مزاج با فرد سرد مزاج.

افراد گرم مزاج افرادی فعال، پرجنب و جوش، اجتماعی با قوای جنسی بالایی هستند و سردمزاجان افرادی کند، بی حال و با قوای جنسی ضعیفی هستند. حال اگر زن و شوهر دارای مزاج مختلف باشند به سختی می‌توانند همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی زن و شوهر مزاج یکسانی داشته باشند، راحت‌تر همدیگر را تحمل می‌کنند و نسبت به کسانی که اختلاف مزاج دارند، مشکل کمتری با یکدیگر پیدا می کنند. مثلاً اگر یک زن سرد مزاج شوهر سرد مزاجی داشته باشد، خانواده‌ای خیلی سرد، بی‌اعتنا، بی‌حال، آرام و بدون ریسک را تشکیل می‌دهند که تمام رفتارهایشان با سایر فامیل و دوستان، حتی فامیل نزدیک خیلی کم، حساب شده و دقیق است.

حال اگر یک زن سرد مزاج یک شوهر گرم مزاج داشته باشد، زن فقط به قد و قامت شوهر خود و کارهای پر ریسک او نگاه می‌کند و همه کارهای او را با اشتیاق برای فامیل تعریف می‌کند، اما در عین حال همیشه حرص می‌خورد؛ زیرا مزاج سرد ایجاد کننده ترس و استرس است. وقتی که زن دستش را در دست شوهرش می‌گذارد از او انرژی می‌گیرد و به آرامش می‌رسد؛ زیرا مزاج زن سرد است و نیاز به گرمی دارد.

اگر زن و شوهر هر دو  دارای مزاج گرم و خشک (صفراوی) بودند، تا زمانی که در حالت آرام هستند زندگی عاشقانه و خوبی دارند، اما اگر هر دو به اوج گرمی برسند، سریع بینشان دعوا می‌شود، اما چند لحظه بعد این دعوا فروکش می‌کند و حتی دقایقی تحمل قهر کردن با یکدیگر را ندارند؛ زیرا بدنشان بلافاصله بعد از دعوا سرد می‌شود و وقتی سرد بشوند نیاز به گرمی دارند و گرمی هم در آن زمان یعنی آشتی و بالاخره هر کس سردی‌اش بیشتر بود زودتر برای آشتی قدم بر می‌دارد و کسی که مقداری از گرمی‌اش باقی مانده کمی ناز می‌کند.

اکثر عاشقان تاریخ که کتاب‌های زیادی درباره آنها نوشته شده است و فیلم‌های زیادی درباره آنها ساخته اند، چه مرد و چه زن، دموی مزاج بوده‌اند. هر چه شدت دم در بدن بیشتر شود، رفتار عاشقانه کامل‌تر، فراگیرتر و حرکات جسورانه و خلاف عرف جاری می‌شود.

هر چقدر دم بیشتر باشد، توان عرف شکنی بیشتر است و در جامعه گفته می‌شود هنجار شکنی بیشتری دارد. هر چقدر فرد سردتر باشد قانون‌گراتر و پیروتر است.

برگرفته از کتاب شور زندگی، ج4، «سلامت عاطفی و جنسی از منظر طب سنتی ایرانی اسلامی»، زیر نظر استاد حکیم حسین خیراندیش.

[1]. بحارالانوار، ج 100، ص 233.

[2]1. «الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ؛ زنان ناپاك از آن مردان ناپاكند و مردان ناپاك نيز به زنان ناپاك تعلّق دارند و زنان پاك از آنِ مردان پاك، و مردان پاك از آن زنان پاكند!»، سوره نور، آیه 26 و نیز: «الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِين‏؛ مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمى‏كند و زن زناكار را، جز مرد زناكار يا مشرك، به ازدواج خود درنمى‏آورد و اين كار بر مؤمنان حرام شده است!»، سوره نور، آیه 3.

[3]. مثنوی مولوی، دفتر دوم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا